يادداشت هاي محمد صالح نقره كار

ساخت وبلاگ
قانون جدید دیوان عدالت اداری؛حذف'>اداری؛حذف دادستان اداری و خلاء پایش فساد و نقض حقوق شهروندی خردادماه سال 1402 اصلاح قانون دیوان عدالت اداری تصویب شد و با ابتکاراتی نوین ، نقصان های گذشته بازبینی و چهره ای نو از دادرسی اداری در نظم حقوق عمومی ایران صورت بندی گشت. این قانون نیز مثل سایر قوانین متضمننقاط مثبت و منفی می تواند باشد . به گمان نگارنده ،حذف نهاد دادستان اداری یک نقصان و پیش بینی کنشگری نهادهای مدنی در مقابله با فساد و تضمین حقوق شهروندی یک مزیت در این قانون قلمداد می شود.ملاحظاتی به شرح ذیل قابل ذکرست:در ساختار تفکیک قوا تمرکز تضمین حق ها بر عهده قوه قضائیه است .ضمانت اجرای کیفری و حقوقی و اداری و انتظامی با مباشرت و یا نظارت قضایی تعین می یابد. چنانچه جایگاه تشکیلاتی قوه قضائیه، ضامن حکومت قانون و ذیل بند 2 اصل 156 قانون اساسی ،پشتیبان حقوق ملت و مجری گسترش عدل و ازادی های مشروع فردی و اجتماعی و نقطه اتکای حقوق بشر و شهروندی است.درون قوه قضا نیز تفکیک و تخصص و تمایز مسئولیت ها امکانی برای اثربخشی و کارامدی فراهم می کند.دیوان عالی کشور ، سازمان بازرسی ، دیوان عدالت اداری ، دادستانی کل و دادستانها های سراسر کشور و مراکز استان ها در کنار محاکم عمومی و انقلاب هر یک به فراخور جایگاه تشکیلاتی نقشی را در این فرایند ایفا می کنند.نهاد دادستانی از قانون اصول تشکیلات عدلیه سال 1307 تا قانون ایین دادرسی کیفری سال 1392 ، بعنوان مدعی العموم در قامت احیای حقوق عامه ایفای نقش می کنند. دو رویکرد سنتی دادستانی در امور حسبی و کیفری متمرکز بوده و از طریق دادستان های سراسر کشور مراقبت می نمایند تا فعل و ترک فعل شهروندان ومسئولان ابزاری علیه نقض حق ها نشود و حقوق عموم و عمومی اول: اعطا و اجر يادداشت هاي محمد صالح نقره كار...
ما را در سایت يادداشت هاي محمد صالح نقره كار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enoghrekarc بازدید : 35 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 1:17

داستان اول : آموزشگاه ، آسایشگاه، کدامیک ؟!!مدرسه ما به دلیل خوش راه بودن و همچنین اشتهار به امنیت شغلی کارکنان ، مشتاقان زیادی داشت؛ بر خلاف رویه جاریه ، همکاران سلیقه ای ( به خاطر قد کوتاه و دماغ گنده و صدای خشن و صورت نازیباو ...) انتخاب نمی شدند بلکه هر کس که از اداره به عنوان دبیر به مدرسه ما اعزام می شد بلافاصله و با احترام مقبول می افتاد و مشغول می شد، مگر مورد – تابلو و خطایی اشتباهی در دوره خدمتش سر دست گرفته شود. ضمناً هیچ یک از همکاران هم در اختیار اداره قرار نمی گرفتند ؛ به عبارتی عذرشان خواسته نمی شد و معمولاً با تذکر و مدارا و قدری جابجایی درسی و کاری سال تحصیلی سپری می گردید و چنانچه عملکرد مثبت نبود، می باید جهت تعیین تکلیف به اداره مراجعه نموده و جایگاه دیگری برایش پیش بینی شود و خدا را شاهد میگیرم در مدت سی سال خدمتم ، کرامت کسی خدشه دار نشد و دلی نشکست و مخلص کلام نان کسی آجر نشد! بگذریم که شدّت و حدت این مدار ورزی ها گاهی چنان می شدکه به نظر می رسید آموزشگاه ، کم از آسایشگاه یا هتل ندارد.عموماً می پندارند شغل فرهنگیان ، فقط سرو کار داشتن با گچ و تخته و میز و نیمکت و مشتی نوآموز اجق وجق است ولی من به شما ثابت می کنم فقط این نیست ؛ به ویژه مدیر مدرسه گاهی اوقات مجبور است که با اشخاصی سرو کله بزند که جایشان اساساً نباید در محیط آموزشی باشد؛ به دلیل ناسازگار بودن و کج خلقی یا عصبی بودن، خود کنترل نبودن و در نهایت ، مختل المشاعر بودن ! و این قضایا گاه در زندگی بعضی از انسانهای خوب پیش می آید و آنها را دچار مشکل و غیرقابل تحمل می کند و معمولاً هیچ کس آنها را قبول نمی کند و می شود آنچه به قول سعدی:او در من و من در او فتاده خلقی پی ما دوان و خندانانگشت تعجب يادداشت هاي محمد صالح نقره كار...
ما را در سایت يادداشت هاي محمد صالح نقره كار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enoghrekarc بازدید : 33 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 1:17

شخصیت مادر، بازتاب ده خصلت بود مکتب انسانیتشالوده مکتب مادر "اصول انسانی" بود. در نگاه مادر ،شاخص ارزیابی فرد ،نوع دوستی ،اجابت دست گیری گرفتاران، ایثار کردن برای دیگران، توجه به ضعفا و مهر ورزیدن بی دریغ و بی چشمداشت بود.با کسی که انسانیت کم فروغی داشت الفت نمی گرفت.صدق در گفتار و عملمحال بود دروغ بگوید . نه از نوع مصلحتی ، نه منفعتی ! کسی دروغ می گفت از چشم مادر می افتاد.واقعا دروغ گو را دشمن خدا می دانست.از ریاکاری بیزار بود و محک ادم ها را صداقت می دانست و می خواند...راست رو که راستان رستند. در جهان راستان قوی دستند.مردم داری و رواداریدر هر شرایطی مردم دار بود. از کوچک و بزرگ و فقیر و غنی امکان نداشت با مردم تلخی و درشتی کند.هوای مردم را داشت و خصوصا در محیط کار ،خوش خو بود و با همه سر مهر و اشتی داشت.این مردم داری راجع به ضعفا تشدید می شد.یاقوتی و طاغوتی برایش مبنای تبعیض در خوش مصاحبتی و مردم داری نبود.در منطقه 4 اموزش پرورش معروف بود تبعیدی ها را مدرسه خانم کاظمی می فرستند و او با مدارا و محبت همه را همراه و همدل می کند.رنج دیگران خوردننسبت به دیگران درد اشنا بود و بی درد ها را خوش نداشت. بد ترین واژه نزد او این بود که کسی بگوید " این مشکل شماست"بمن ربطی ندارد!ً درد مردم را درد خودش می دانست و برای غم مردم غم می کشید. گاهی برای رفتگر محله بفکر درمان و کیف و کفش بود و گاهی جهیزیه برای کارگر شیرینی فروش محل تدارک داشت و گاهی برای ماشین در راه مانده کوچه بنزین جابجا می کرد. بارها بخاطر صعوبت سربالایی محل با ماشین خود مردم را جابجا می کرد.برای شاگردانش مشکل گشا بود. خانواده اشتی می داد وبرای بچه ها فراتر از یک مدیر یک مادر دلسوز بود يادداشت هاي محمد صالح نقره كار...
ما را در سایت يادداشت هاي محمد صالح نقره كار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enoghrekarc بازدید : 31 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 1:17